عرق فشانی آن گلعذار را دریاب

عرق فشانی آن گلعذار را دریاب
ستارهریزی صبح بهار را دریاب
درون خانه خزان و بهار یکرنگ است
ز خویش خیمه برون زن، بهار را دریاب
ز گاهوارهٔ تسلیم کن سفینهٔ خویش
میان بحر حضور کنار را دریاب
ز فیض صبح مشو غافل ای سیاه درون
صفای این نفس بی غبار را دریاب
عقیق در دهن تشنه کار آب کند
به وعدهای جگر داغدار را دریاب
تو کز شراب حقیقت هزار خم داری
به یک پیاله من خاکسار را دریاب
صائب تبریزی
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 14:0 توسط منصوره سادات حسینی طباطبایی
|